به جهنم افکار خوش آمدید ...

ساخت وبلاگ
گاهی اوقات صدایی تو را می خواند که هیچ چیزدیگری را نمی شنوی و فقط راه را در پیش می گیری برای رسیدن . گاهی ناخواسته تقویمت را ورق میزنی و می بینی که ابر و باد و خورشید و فلک همه دست به دست هم داده اند تا تو را به مقصودی برساند که شوق رسیدنش را از چندین ماه قبل در سر می پروراندی . و باز جاده ، و اینبار رو به سوی سکوتی که زیبایی آسمان و زمین را یکجا در خود جا داده است ، کویر شهداد کرمان . کرمان ، شهری که اینبار مقصدمان شد برای تجربه ای دیگر از ایران گردی مان . شکل گیری این  سفر از عید نوروز سال 95 در ذهنم شکل گرفت که چرخید و چرخید در مهرماه 95 پیشنهاد رفتن را به یار غار همیشگیمان دادیم که در آبان ماه این سفر به گوش دوستانمان هم رسید و همه تمایل به آمدن کردند و سفرمان بخاطر سفر یار غارمان که در آذر ماه داشتند موکول شد به دی ماه و سفر در ساعت 20 به تاریخ 21 دی ماه 95 شروع شد و از یک جمع حدود 15 نفر 9 نفر پا به جاده گذاشتیم و آغاز نمودیم سفری دیگر را بر روی نقشه ایران زمین . مبدا : طهران   مقصد : کرمانسه شنبه 21 دی ماه : امروز به خودم مرخصی دادم که صبح تا ظهر را به کار های اداری به جهنم افکار خوش آمدید ......ادامه مطلب
ما را در سایت به جهنم افکار خوش آمدید ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2amed13 بازدید : 21 تاريخ : يکشنبه 8 اسفند 1395 ساعت: 7:03

لیدر هایمان مصطفی و حسین ، اهل کرمان ، مودب ،و خوش مشرب ، و همچنین دارای اطلاعات خوب برای معرفی کردن مسیرمان هستند . بعد از حال و احوال ، من بهمراه چهار تن از همسفرها سوار بر ماشین پاژن به رانندگی مصطفی می شویم و بقیه دوستان سوار پاترول چهار درب حسین می شویم و بعد از سوار کردن وسایل راه را در پیش می گیریم . هوا خیلی خوب است و به نظر حدود 10 تا 12 درجه سانتی گراد می باشد ، هوا آفتابی ، که وقتی در آفتاب می ایستیم گرمای آفتاب بطور کامل حس می شود و وقتی در سایه می ایستیم خنکای هوا را حس می کنیم . رنگ شهر رنگ کویر است ، رنگی که زیبایی انعکاس خورشید را به سمت نگاهمان رهنمون می کند و تو حیف میدانی که نگاهت را از پشت عینک آفتابی بیرون نیاوری و لذت نبری از این همه زیبایی دشت هایی که بکر بودن طبیعت را به چشمانت هدیه می دهد . کویر ، دریچه ایست به همه زیبایی ها که در سکوتش تو را به ماورایی می برد که کلمه توان بیانش را دیگر ندارد .شهداد 110 کیلومتر از ایستگاه راه آهن کرمان فاصله دارد . باز هم جاده ، باز هم نجوای مقصد که آغوش باز کرده برای ما و ما هم چون طفلی دور مانده از مادر لحظه شماری می کنیم بر به جهنم افکار خوش آمدید ......ادامه مطلب
ما را در سایت به جهنم افکار خوش آمدید ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2amed13 بازدید : 23 تاريخ : يکشنبه 8 اسفند 1395 ساعت: 7:03

نکته ای که از زبان لیدر شنیدم و همینطور کپی از آن و سنگ نوشته ای که بصورت معرفی در یکی از پارک های شهر نصب شده بود ، اشاره داشت به درفشی که در کرمان پیدا شده که تمدنی حدود 700 ساله را نشان می دهد .   قدیمی‌ترین لوح‌های تمدن جهان در کرمان و در تمدن ارت در جنوب کرمان هستند، تمدن خبیص در حاشیه شمال‌شرقی کرمان و در لبه کویر لوت قرار داشته است . تمدن خبیص شهداد یکی از حلقه‌های گم شده بین تمدن شرق آسیا و بین النهرین است؛ تمدنی که مانند بسیاری  از محوطه‌های باستانی فلات ایران سر از زمین بیرون آورده، اما کمتر از داشته‌هایش گفته شده و همچنان رمز و راز خود را در پهنه خاک مدفون کرده است. چون برنامه ما از پیش تعریف شده بود ، دیدن و بازدید از موزه ای که این درفش در آن قرار دارد و همینطور از نماد آن که در پارک نصب شده بود انجام نشد ، اما به حتم در یک برنامه دیگر که اگر عمری باقی باشد برای دیدن جاذبه های دیگر کرمان باز هم به این شهر سفر می کنیم . در شهداد محصولی کاشته می شود که کشور های شمالی ما بخصوص روسیه مشتری پر و پاقرص آن هستند . این محصول به جهنم افکار خوش آمدید ......ادامه مطلب
ما را در سایت به جهنم افکار خوش آمدید ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2amed13 بازدید : 55 تاريخ : يکشنبه 8 اسفند 1395 ساعت: 7:03

-- در صبحگاه پاییز ، تنها راست قامت باغ ، درختیست لخت و عور که برگ برگ خاطراتش باد با خود برد --

به جهنم افکار خوش آمدید ......
ما را در سایت به جهنم افکار خوش آمدید ... دنبال می کنید

برچسب : بیست و پنج باند,بيست و پنج باند,بیست و پنج هفتگی بارداری, نویسنده : 2amed13 بازدید : 35 تاريخ : جمعه 19 آذر 1395 ساعت: 12:15

چشمانم بسته شد خوابم برد ، نمی دانم چه ساعتی از این شبانه روز بود اما می دانم آخرین روز تابستان بود که نفس آخرش را می کشید برای رفتن .  نمی دانم گرمای تابستان مرا به خواب برد یا خنکای پاییز .  اما میدانم چوب خط هایی که روی تقویم با رنگ قرمز بر روز های شهریور کشیده شده بود ، صفحه شهریور ماه را سنگین کرده بود و این برگ تقویم کم کم از صفحه جدا میشد تا که بر زمین بیفتد . مهر دیده شد با آن بوی همیشه گیش و تداعی کننده تابلویی از یک آغاز به وسعت شامی که به آخر نخواهد رسید . صدای پاندول ساعت را در رویایی که چشمهایم به ظاهر بسته است اما گویی رفتنی را می بیند و آمدنی بهتر از آن رفتن را ، می شنوم . عقربه های ساعت تیک تاک کنان  به صفر عاشقی می رسد که روز را تحویل کنند ، دیروز دست امروز را گرفت و خود رفت برای تبدیل شدن به یک خاطره .  تابستان هم دست پاییز را گرفت و تعارف زد برای آمدن به روی تقویم .   و لحظه دیدار نزدیک شد . پیله کهنه ای را دیدم که در کناری افتاده و سایه بالهایی دیدم که بر روی دیوار نقش بسته ، و گویی بر روی شانه هایم قرار دارند . چشم ها را باز می کنم ... به جهنم افکار خوش آمدید ......ادامه مطلب
ما را در سایت به جهنم افکار خوش آمدید ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2amed13 بازدید : 22 تاريخ : جمعه 19 آذر 1395 ساعت: 12:15

می روم آنجا ، آنجا که مامنیست برای پاهای خسته ای که پوشینه هایش را در جاده زندگی جا گذاشته و زائری گشته به سویت .

گم خواهم کرد خستگی راه را بر دل این آب زلال .

کر خواهم کرد گوش هیاهو را در صدای پای آب .

همه را به تو میدهم ، تو ببر ، خادمت گشته ام ، مرا نیز ببر .

به جهنم افکار خوش آمدید ......
ما را در سایت به جهنم افکار خوش آمدید ... دنبال می کنید

برچسب : راهنمای زائر,راهنمای زائر مشهد,راهنمای زائر حرم امام رضا, نویسنده : 2amed13 بازدید : 24 تاريخ : جمعه 19 آذر 1395 ساعت: 12:15

افسانه ی من ، افسانه رودی ست گذرا ، اما همیشه در جریان . افسانه ی من ، افسانه سنگی ست پابرجا ، اما همیشه لغزان . افسانه ی من ، افسانه درختی ست زیبا ، اما همیشه تنها . افسانه ی من ، افسانه نسیمی ست آرام ، اما همیشه رها . افسانه ی من ، افسانه یادی ست جانا ، اما همیشه مانا ، افسانه ی من ... به جهنم افکار خوش آمدید ......ادامه مطلب
ما را در سایت به جهنم افکار خوش آمدید ... دنبال می کنید

برچسب : افسانه ی من,شعر افسانه ی من,افسونگری ای افسانه ی من, نویسنده : 2amed13 بازدید : 69 تاريخ : جمعه 19 آذر 1395 ساعت: 12:15

قانون فعل ها را خواهم شکست در این رفتنم ، گاهی می خواهم رفتنی باشد آمدنی و شاید برعکس آمدنی شود برای رفتن ...

به جهنم افکار خوش آمدید ......
ما را در سایت به جهنم افکار خوش آمدید ... دنبال می کنید

برچسب : قانون توانگری نوشته ی کاترین پاندر, نویسنده : 2amed13 بازدید : 35 تاريخ : جمعه 19 آذر 1395 ساعت: 12:15

همه مردم این کره خاکی در هر قسمت از زندگی خود به نوعی شنونده داستان بوده اند .  در کودکی لالایی هایی که از همان بدو ورود به هستی با صدای مادر شنیده اند و کم کم این لالایی ها تبدیل به قصه هایی شد که هر شب امید به شنیدنشون آدم را به رختخواب می کشید . کم کم نوع جدید قصه ها اضافه شد به قصه های عامیانه و قصه های کهن و هزار و یک شب تبدیل شد به قصه های اجرایی که گهگاهی از قصه های ظهر جمعه شروع شد و به قصه  های شب رسید که اجراهای تک نفره اما پر از هنرنمایی مجری و همچنان شنیدن داستان برایمان جذاب بود .  در این بین کتابها جای خود را داشتند وبخصوص نمایشنامه ها که گاهی هنگام خواندنشان خودمان را در غالب شخصیت داستان می گذاشتیم و دیالوگ های مربوط به شخصیت مورد نظر را با صدای بلند می خواندیم و گاهی در جلوی آیینه هم بازی کوچکی از خود در غالب شخصیت داستان به اجرا در می آوردیم ، و همین ها لذت شنیدن داستانها را دو چندان می کرد . نمایش خوانی هم به نوعی از همین لذت هاست که همه ما به نوعی آن را لمس کردیم و حتی در بازی های کودکانه مان هم اجرا کرده ایم . در یک نگاه اجمالی هنر نمایش خوانی هنریس به جهنم افکار خوش آمدید ......ادامه مطلب
ما را در سایت به جهنم افکار خوش آمدید ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2amed13 بازدید : 34 تاريخ : جمعه 19 آذر 1395 ساعت: 12:15

نمی دانم چرا دوباره امسال به نمایشگاه مطبوعات رفتم . نمایشگاهی که هیچ حرفی برای گفتن ندارد و فقط با چند مجله اشانتیون که در بین بازدید کننده ها پخش می کنند و صدای موزیکی که توسط باندهایی که در غرفه هایشان تعبیه کرده اند می خواهند به این طریق روزنامه یا مجله خود را تبلیغ کنند . تکرار تکرار تکرار اگر مشتری اینجور نمایشگاه ها باشید و هر سال را با سال قبل مقایسه کنید می بینید که برخلاف رو به رشد شدن جهان ارتباطی ، درجا زدن رسانه های ما چقدر پر رنگ است .    تصور آنکه یک غرفه اجاره شود و چند پیشخوان در اطراف غرفه زده شود وچند نسخه از مجله و روزنامه مخصوص آن غرفه بر روی پیشخوان قرار گیرد و چند صندلی مبله و چند میز با چند لب تاپ هم در جای جای غرفه قرار بگیرد ، و فقط در یک مورد غرفه ها با هم کمی متفاوت هستند و آن کارمندانی است که برای غرفه داری از نشریه مربوطه انتخاب شده اند . که چگونگی انتخاب کارمندها هم بر اساس نوع نشریه متفاوت است . تنها خودنمایی غرفه ها که چشم را به سمت غرفه وادار می کرد پوستر هایی از شخصیت های هنری و گهگاهی شخصیت های مهم سیاسی بود که بر دیوار غرفه ها چسبیده بود و به جهنم افکار خوش آمدید ......ادامه مطلب
ما را در سایت به جهنم افکار خوش آمدید ... دنبال می کنید

برچسب : نمایشگاه مطبوعات,نمایشگاه مطبوعات 95,نمایشگاه مطبوعات سال 95, نویسنده : 2amed13 بازدید : 24 تاريخ : جمعه 19 آذر 1395 ساعت: 12:14